به من پناه آورید!
خداوند رحمان به مردمان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. کُلُّکُمْ ضآلٌّ إِلاّ مَنْ هَدَیْتُهُ.
2. وَ کُلُّکُمْ مَریضٌ إِلاّ مَنْ شَفَیْتُهُ.
3. وَ کُلُّکُمْ فَقیرٌ إِلاّ مَنْ أَغْنَیْتُهُ.
4. وَ کُلُّکُمْ هالِکٌ إِلاّ مَنْ أَنْجَیْتُهُ.
5. وَ کُلُّکُمْ مُسیئٌ إِلاّ مَنْ عَصَمْتُهُ.
6. فَتُوبُوا إِلَیَّ أَرْحَمْکُمْ.
7. وَ لا تَهْتِکُوا أَسْتارَکُمْ عِنْدَ مَنْ لا یَخْفى عَلَیهِ أَسْرارُکُمْ.
اى فرزندان آدم !
1. همه تان گمراهید، مگر آن که من هدایتش کنم.
2. و همه تان بیمارید، مگر آن که من شفایش دهم.
3. و همه تان بینوایید، مگر آن که من بى نیازش کنم.
4. و همه تان هلاکید، مگر آن که من نجاتش دهم.
5. و همه تان بدکارید، مگر آن که من صیانتش کنم و از تبهکارى بازش دارم.
6. پس [اکنون که چنینید و بى عنایت من، راه به جایى نمى برید (به سوى من باز آیید و بـه دژ استوارم پنـاه آورید) تا رحمتتان کنم.
7. و پرده هاى[عفّت و عصمت] خویش را در پیشگاه کسى که اسرارتان بر او پوشیده نیست، نَدَرید.
انسان، بدون پیوند با خداوند و آویختن به دامان عنایت او، هیچ است; همانند قطره دور افتاده از دریا، که هیچش قرار و امان نیست و همواره با نیستى و تباهى قرین است و یگانه راه نجات و امانش پیوستن با دریاست و جاى گرفتن در آغوش اقیانوس; و آن گاه است که «دریاوَش» مى شود.
باد ما و بود ما از داد توست ×× هستى ما جمله از ایجاد توست
آدمیان، از آغاز آفرینش تا کنون، راههاى بسیارى را براى دستیابى به سعادت پیموده اند و وادی هاى گوناگون را گشته اند و مسلکها و مکتبهاى فراوان و جوراجورى را تجربه کرده اند و اینک نیز همچنان در حال تجربه اند; امّا آنگونه که تاریخ نشان مى دهد و قرآن کریم از سرگذشت پیشینیان پرده فرومى افکند، همه راه هایشان به «بیراهه» رسیده و تمامى تجربه هاشان به «شکست» انجامیده است، مگر راهى که خداوند نمایانده باشد و آیینى که پیامبران از جانب پروردگار آدمیان آورده باشند.
مصلحان صالح و فرزانگان اندیشمند نیز همواره مردمان را به همین سو هدایت کرده اند و هر گاه بشریت را سرگشته یافته اند و آدمیان را در گرداب و غرقاب دیده اند، انگشت هدایتشان عالَم قدس را نشانه رفته است. و تا ابد و همیشه تاریخ حیات انسان، راه رستگارى و کشتى نجات، همین است و آدمى، تنها در دامان مهر خداوند، امان مى یابد.
«وَ إِلَى اللّهِ الْمَصیرُ وَ هُوَ الْغایَةُ الْقُصْوى :
سرنوشت و جهت گیرى حیات، به سوى خداوند است و همو برترین هدف است.»
زندگى، بى دوست، جان فرسودن است ×× مرگِ حاضر، غایب از حق بودن است
عمر و مرگ، این هر دو، با حق خوش بُوَد ×× بى خدا، آب حیات، آتش بُوَد